عسلستان غزل
گزیده هایی از کتاب فرهنگ شیطان نوشته ی آمبروز بیرس
یکی در خواب شیطان را دید ؛ ریشش را گرفت که دشمن بشری و مایه شر
از خواب که بیدار شد ریش خودش در دستش بود
آدم سالم= کسی که پلیس هنوز او را شناسایی نکرده
آرامگاه = آخرین حماقت پولداران
آزادی = یکی از گران بهاترین دارایی های خیال بشر
اتاق انتظار مقامات= اتاقی که در آنجا شخض خود را به جرم پست و مقام پیشاپیش مجازات می کند
احساس = برادر ناتنی و مریض احوال اندیشه
استراحت کردن = دست از مردم آزاری برداشتن
بدوی = قومی که عقیده دارند صداقت بهترین سیاست است
بشریت= کل نژاد بشری منهای شعرای انسان نما
بعید = روزی که فضیلت بیش از ثروت مورد نیاز باشد
بی قراری = حالتی است روحی در فاصله ی زمانی میان گناه و مکافات
بی گناهی= وضع و حال مجرمی که وکیلش دم هیئئت منصفه را دیده است
پست = صفتی برای رقیب
پشت= آن قسمت از بدن دوست که به هنگام نیاز به درد خنجر زدن می خورد
تبریک = حسادت مودبانه
تنفر = احساسی که انسان به شخص بالا تر از خودش دارد
تنگدستی = حال و روز کسی که به کمک دوستانش امیدوار بوده است
توبه = احساسی که تا قبل از گرفتاری به سراغ آدم نمی آید
تولد = اولین بد بیاری
چیز لازم = پر رویی
حقه باز = چهره ی دیگر احمق
حیوان صفتی = از خصوصیات بارز انسان
خاطرات گذشته = تنها دل خوشی فلک زدگا ن
خلاف مصلحت = آنچه مغایر با منافع خود ماست
خود خواه = بی توجه به خود خواهی دیگران
خوشبختی = احساسی خوشایند که حاصل فکر کردن به بد بختی دیگران است
خیانت = پاداش اعتماد
درست کار = بی سواد و خل و چل
دوستی = کشتی یی که در هوای مساعد برای دو نفر جا دارد . در هوای طوفانی فقط برای یک نفر
زنگ زده = صفتی است برای شمشیرعدالت
ستودن =احترام گذاشتن به طمع منفعت
سخنران = کسی که دستش در جیبتان ؛زبانش در گوشتان ؛و اعتمادش به صبر و تحملتان است
عذر خواهی = زمینه چینی برای خلاف بعدی
غم و غصه = نوعی نا خوشی که بر اثر موفقیت یکی از دوستان پدید می آید
فر صت طلبی = پدر تمام فضایل
قیمت = ارزش به اضافه ی مبلغی مناسب برای سوخت و سوز وجدان
گوشه گیر = کسی که شرارتها و نادانی هایش به جمع سرایت نمی کند
مجرم = هر شخصی غیر از خودما
مدارا کردن = به سگی که پاچه تان را گرفته نازی نازی گفتن
مسخره ی داد گاه = شا کی
معمار = کسی که برای خانه ی تان یک نقشه می کشد و برای جیب تان هزار نقشه
منحرف = کسی که عقاید او مخالف عقیده ی ماست
موفقیت = گناه نا بخشودنی در حق آشنایان
نا سپاس = کسی که به لطف شخص دیگری نفعی عا یدش شده
وجدان = کلمه ای که در حال منسوخ شدن است
Design By : Pichak |