عسلستان غزل
بسمه تعالی
مدتی هست که عاشق شدنم می آید
فارغ از کار خلایق شدنم می آید
خون دل خوردنم از رنگ غزل ناز تراست
غنچه درغنچه شقایق شدنم می آید
سرفه ی پیرم از آلودگی ثانیه هاست
سینه صاف دقایق شدنم می آید
خوب من دست خودم نیست که اینگونه بدم
بخدا مثل تو لایق شدنم می آید
چشم دریایی من تشنه ی غرق تن توست
من دراین معرکه قایق شدنم می آید
دردلم برق نگاه تو مگرحبس شود
چند فازیست که عایق شدنم میآید
وقتی از تنگی فریاد لجم میگیرد
روح لجباز حقایق شدنم می آید
اسد نیکفال – فریاد
اردبیل10/2/88
نوشته شده در دوشنبه 88/2/14ساعت
11:57 عصر توسط اسد نیک فال-فریاد نظرات ( ) |
Design By : Pichak |