سلام استاد

با احترام دعوتيد به نقد[گل]

سلام

به دو سپيد کوتاه دعوتيد.برقرار باشي.

سلام شاعير قارداشم.سيزدن رحمت دن سونرا بير شي گورمه ميشم.سيزله تانيش اولماق بويوک بير سئوينجيدي منيم قلميمه.بو چاغلاراوخوماقي اوزومه گرکلي سانيرام اوندان اوتري چوخ آپديت اولانميرام .

شعرينيزدان فايدالانديم .ساغ اولون

سلا م اقاي نيک فال

با نهايت احترام بايد بگم به نتيجه ي دلخواه نرسيدم

سلام اقاي نيک فال عزيز

متاسفانه گشتم وپيدا نکردم چيزي به عنوان ايراد وزن

احساس ميکنم شما به نکته اي پي برديد که من از اون بيخبرم

لطفا با توضيح اگاهم کنيدوخوشحال

سلام و عرض ادب خدمت شما دوست بزرگوار جناب نيک فال
غزلي زيبا و دلنشين از شما خواندم و بهره مند شدم مطلعي زيبا داشت و شيرني آخرش برکامم نشست

سيد عليرضا رئيسي گرگاني

درود
من تازه شدم
نو شدنم را بنگر از همان راه که دور ساخته اسرار نگاهت را

سلام اقاي نيک فال عزيز

چرا فکر ميکنيد اين مصرع ايراد وزني داره

اميدوارم يه بار ديگه با دقت بخونيد واگه ايرادي هست بهم توضيح بديد

در مورد ويرايش پيام هم بايد بگم که

با يه عده از دوستانتون ارتباط وبلاگي دارم واز اونجايي که احساس کردم نقد شما وارد نيست بعد از تاييد پاک کردم چون يکي از دوستان

خودتون بهم پيام داد وگفت به شما بگم با دقت بخونيد اما من پيام ايشون رو هم ويرايش کردم اونهم به احترام شما

گل باشيد با عمر طولاني

سلام مجدد

شعرو عوض کردم تا روش پرداخت بشه غزل جديدو لطفن بخونيد.برقرار باشي.

سلام جناب نيک فال عزيز

خوشحالم کردي فکر ميکنم مشکل وزني ديگه از من گذشته

مجبور شدم پيامتون رو ويرايش کنم بازم ممنون

اينجا ببين سکوت مرا ضبط کرده اند
آباد ميشود مگر اينجا خرابها؟
سلام فرياد عزيز
با غزلي به روزم و چشم انتظار.برقرار باشيد

سلام شاعر

خيلي لذت بردم به حساب تعريف هاي وبلاگي نزار

احساس وانديشه ستودنيست

شاعر که نيستم فقط.......

وقت کردي( گاهي به غربت اشعار من بيا)موفقتر باشي داداش

دوست خوبم هرازچندگاه بجه ناداني کرده بزرکي را فراموش مي کنه
بزرگان واساتيد چرا به کوچکتر هاسر نمي زنند شعرت راخواندم کمي تا قسمتي درچند بيت هوايش دل چسب است اما هرحرف تنيده به هم که داراي يک معناي گنگي را مي دهد نو ومعاصر نيست من فکر مي کنم باز بلاي سبک هندي که باعث بازگشت ادبي ودرخشش درمشروطه شد برمي گرديم چون درآن دوره نيز شعرا براي اينکه درشعرشان حسي پديد آورند مثلا هست که ((ازفراغت نه پروانه؛ پرش شده ام)) دوست من جايي که از آسمان برف نمي آيد اصلانه من ؛بلکه کبوترهم درفکر بارش قفس نيست و چيزي را که من باب کرده ام به چهنم که باب ميل کسي نيست براي من لذت بخش است که باب کرده ام اين اغراق نيست کدام انسان براي طبيعت فصل باب مي کند (باب ) معني خيلي عميقي دارد مثلا سينه زني چندين قرن است باب شده که هيچ امروزه مشروعيت پيدا کرده است اصلابا اين باب گيرم خراب کردم به کسي چه ربطي دارد وچه تاثيري/بيت دوم هم نشانگر يک جامعه عقب مانده است دوست من آب از اسياب هيچوقت نمي افته اين يک مثل است اما شما بايد بدانيد که وقتي در آسياب گندم نيست از بالادست آب را منحرف مي کنند تا آسياب بيشتر سرخود کار نکند بيت سوم را يک بار ديگر به عنوان مشتري ادبي بخوان دردکان جديدت که مبارک باشد تمام جنسهايت را خودت گندزدي.
ولي دردکان گنديده وکهنه ات چگونه جنس گنديده ات را آب کردي؟ اين دقيقا اهانت به مردم است که جنس را به وقت نخريدند يا نفروخته ايم !!! بعدکه آلبالو لواشک شده به قيمت خون پدرم فروخته ايد؟
اندکي را نيز خود بخوان اميدوارم عصباني شدي کتکم نزني .
((چه کنم پيل بسته پا به زنجيرم ))با احترام عزيزجباري((سازلي))

سلام
با غزلي کوتاه به روزم و منتظر نقد ....
ممنون ميشم نقد کنيد.