• وبلاگ : عسلستان غزل
  • يادداشت : نه تئزيوباندون سن؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    درود

    خيلي وقت بودننوشيده بودمتان
    چه شعرهاي زيبايي گذاشته ايد
    مثل هميشه گيراوزيبا


    ..................

    راستي جناب نيک فال ديروز شعرتان واقعا چسبيد درانجمن .دس مريزاد
    چقدرخوشحالم که هنوز اسدنيک فال ها وشهريارنعمتي هايي هست دراين فضاي مسموم ادب اين روزها که بتوان اميدوار بود وکمي التيام گرفت...
    نمونه اين فضاي مسموم :شعري که ديروز 92-6-11خوانده شد(بياحواس تقديرر ا پرت کنيم تو دزدکي صدايش کن من فاصله ها رابرميدارم...!!)
    اين اس ام اسي ست که چندسال است درگوشي همه هست وپخش شده است .آن وقت طرف باکمال وقاحت ميخواند وبلانسبت شماجمع را هالو حساب ميکند ووقتي هم که ميپرسي مال چه وقت وکيست؟ميگويد مال هفته پيش وازخودخودم!!يعني ميشودمال اوايل شهريور!!!!!!!!!!!!!!!
    حال آنکه همين اس ام اس چاپ شده درمجله سراسري راکه مال اوايل خرداد هست حتما خدمتتان تقديم خواهم کرد(حال حافظه ي گوشي ها بماند).
    مثل هميشه دندان روي جگر گذاشتيم چراکه ديدم کوچکترازاين حرفهاست که بخواهيم....که اگر بزرگ بود اين کار را نمي کرد
    ارائه سرقت ادبي دريک جمع ادبي!
    مثل اين است که يک متر پارچه را به پارچه فروشي که از خوداوخريداري شده بفروشي و تازه تعريفش هم بکني !
    .........
    حال من وما وشما واين ها وآنها هيچ که به اجبار نشنيده ونديده ميگيريم
    اما گر يک نفر مهمان از شهري جايي بيايد ودرانجمن اين گونه چيزها رابشنود وزود بو ببرد چه؟؟؟؟
    تازه نمونه کوچکي ست از مسمويت هايي ست که انجمن 50 نفره مان را کرده انجمن 7نفره!
    متاسفم ...فقط همين

    ...
    فقط خدارا شکر که حداقل شما وچون شماهايي هست هنوز

    "سترون بودو خشکيده زمين هايي که من ديدم
    زميني بود عشق نازنين هايي که من ديدم
    وخاک از پينه پيشاني مردم شکايت داشت
    ريامي رست از چين جبين هايي که من ديدم
    ....
    نمي مانم بده ساک پرازفريادهايم را
    براي رفتنم کافيست اين هايي که من ديدم"

    يامولامدد