سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عسلستان غزل

بسمه تعالی

در"یا"

سترون بود و خشکیده زمین هایی که من دیدم

زمینی بود عشق نازنین هایی که من دیدم

وخاک از پینه ی پیشانی مردم شکایت داشت

ریا می رست ازچین جبین هایی که من دیدم

عسل حاضر؛مگس شیرین زبان؛قیمت کمی وزوز

تملق می چکید ازآفرین هایی که من دیدم

کلاه جاده کج؛راننده آش پشت پایش سنگ

خیانت بود کارسرنشین هایی که من دیدم

مگو حمام جایی راکه پاک آلود چرکین است

که هرچه دید ساکت ماند فین هایی که من دیدم

همه سیری بروی سفره ها چیدندوماهم سیر

که در"یا"یی تفاوت داشت سین هایی که من دیدم

نمی مانم بده ساک پراز فریاد هایم را  

برای رفتنم کافیست این هایی که من دیدم

اسد نیکفال-فریاد


نوشته شده در شنبه 88/2/26ساعت 6:5 عصر توسط اسد نیک فال-فریاد نظرات ( ) |


Design By : Pichak