وبلاگ :
عسلستان غزل
يادداشت :
التماس کوچه
نظرات :
10
خصوصي ،
63
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سازلي
اسد عزيز اين بار بااين غزلي که از تو خواندم براي دست بوسي رخصت مي طلبم اجازه ندهي حق داري چون شاعر همچين غزلي قله نشين شعر عصر است اگر بخواهم وازه واژه اين غزل را بشکافم از هريک وازه چندين صنعت ادبي بيرون خواهد زد(پرتم )اين وازه شعررا با قدرتي عجيب دردل حک مي کند پرتم انداختنم دور؟ازخودم دورم؟ ازخودم بيگانه هستم؟زمان پشت سر اين وازه که مي آيد تازه مي بيني هيچ يک از اينهاتعاريف نيست بلکه تعريف يکي از احساس برجسته ي بشري که حواس ست شاعر ازاو پرت شده وپرت شدن ازاين حس درانسان يعني فاجعه که فرياد درمصرع دوم کامل مي کند
سرنوشت :بخت اقبال خدا طبيعت فلک همه اين ها که درمن حبابي بيش نيست (فوت) آبم يعني هبا وهدرم ؟اگر فوت کني همسان آبم ؟اگر بابخت حبابي ذره ايي از آب بختم بلند است فوت کني ديگر آنهم نيستم يا شاعر از زبان کوچه ومردم کمک گرفته که نه نمي خواهد اين همه زحمت بکشي من خيلي عميق وزيرکانه بلدم که سرنوشت حبابي جز تباهي نيست/
من به خودم تبريک مي گويم که امروز اين غزل را از فرياد خواندم ودر وبلاگ خودم بيشتر تلاش خواهم کرد /
فرياد اوپورم ال لريني