سلام شاعر.
نميدونم اسمشو چي بذارم ولي من هم اخيرا يه غزل با همين قافيه گفتم :
آشفته كن دو مرتبه موهاي صاف را
اين آبشار مخملي ترمه باف را ...
البته هنوز وقت نكردم بذارمش تو وبلاگ.
غزل خوبي از شما خوندم ولي بعضي جاها از يكدستي زبان كم شده.
مثلا:
ز زخم تير دورنگي...
اصلا با زبان و حال و هواي غزل جور در نمياد...
از آشنايي با شما خرسندم و از اين به بعد سعي ميكنم حتما شعراتون رو بخونم .
شاعر بمانيد و شادكام