• وبلاگ : عسلستان غزل
  • يادداشت : شعر سپيد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام ميتونم سوالي از شما بپرسم؟

    در مورد اين شعر ميخوام برام توضيح بدين ولي اين نظرو خواهش ميکنم بين نظرات نزارين. آيا شعر براي شخص خاصي هست؟

    پاسخ

    سلامآدرستون اشتباههوبلاگتون باز نميشه
    سلام
    خيلي زيبا مي نويسين وخوش شانس من که از خوندنشون اذت مي برم
    گاهي هم به وبلاگ ميزنم به نام شما
    شادکام باشيد
    ارادتمند سردار عاليزاده

    سلام استاد

    ممنون از حضور بهاريتون و بابت درج منظر.مانا باشي.

    سلام

    زيبا بود.

    سلام بر جناب آقاي نيک فال:

    حال شما؟؟؟

    شعري نغز و پرمعنايي بود من که لذت بردم از اين شعر تون. اما اين بيت بيشتر منو به فکر واداشت:

    ناله رابشکاف وباهرذره ازفريادخويش


    کوچه ها را آفتابي کن خيابان پيشکش

    - اين که ناله رو بشکافيم ممکنه به درد تبديل بشه يا همه گير بشه؟؟ ناله آهي است و اعتراضي به آنچه روح و دل مارو مي آزارد، ناله فرياد رنجه.رنجي که ناخشنودمان مي کند و شايد هم تحميلي باشه. يعني جبر زمان به ما اونو تحميل کنه. البته اعتقادم براينه که حوزه عمل جبر کمتراز اختياره. بنابراين اينه که ناله فريادي است که رنج ناخواسته رو ميگه باز ازاين ديد که خود، عقده گشايي است قابل ستايش است. خيلي از ما انسان ها به خاطر عقده هامون دست به اعمالي مي زنيم که چراغ آدماي اطرافمونو خاموش ميکنيم. اينکه اگه ناله اي سرکنيم تا فريادي براي عقده گشايي ها بشه ارزشمند وجاي ستايش است.

    اما مصرع دوم نيز خيلي قشنگ بود کوچه، خيابان: واژه هايي است که مارو از يک محيطي محدود و کوچک تر به محيطي بزرگتر ميرسونه. يعني از خونه هامون به سمت اجتماع. خونواده ميتونه

    2،3،4و... عضو داشته باشه کوچه مجموع خونه هاست. خيابون انبوهي از کوچه ها.

    ميشه ما اگه ميخاييم چراغاني(افتابي) کنيم از دو جا مي تونيم شروع کنيم که هردوش نوع ديدمارو بيان ميکنه: 1-از خونه هامون شروع کنيم. ميگن چراغي که به خونه رواست به مسجد حرام است. براي همين من خودم شخصا دوست دارم اول چراغ رو عزيزانم ببينن. بعد کوچه ودر نهايت خيابان. اما چرا خونه؟؟؟ اوني که ما بااوناييم مابراشون شادي، غم، فرياد و سکوت را يادميديم. بنابراين حتي چراغاني کردن ما ميتونه زودن همان ناله هاي ايجاد شده از سوي مابر اونا بشه. مابعد مطمءن تر ميتونيم به کوچه پا بزاريم.

    2-اما چرا خيابون؟؟؟جوابش براي شکستن ناله هاي بيشتر!!! درواقع همان قصه افلاطون و پسرش. ارزو هاي ما چراغ راه مايند هرچه بزرگ باشند خورده هاشون هم مي تونه يه کوچه ناله رو بشکافه مگه نه؟؟؟

    بنده ميگم چراغاني رو از خونه شروع مي کنم چراکه احساس مي کنم چراغ خونه ام مي تونه کوچه رو نورباران کنه اما کوچه نه و اينکه فکر ميکنم هنوز درخونه چراغ هاي خاموشي است که من اونارو نديدم. اگه مطمءن شم چراغي خاموش در خونه ندارم که روشن کنم. ميرم از شهر آغاز مي کنم. چون مجموعي از خيابوناست.

    من نظرمو از ديد اجتماعي بيان کردم.

    در کل شعرتون اونقد قشنگ بود که منو عميقا به فکر واداشت تابهش نظر بدم. مرحبا.

    موفق، مويد و سرزنده باشيد.

    علي نيک فال

    27تيرماه 88 تهران

    سلام بر جناب آقاي نيك فال:

    حال شما؟؟؟؟

    من اتفاقي و چه مبارك كه در اينترنت داشتم جستجو كردم به وبلاگ شما بر خوردم. جاي بسي خوشحالي است.

    مشتاق شعراتون بودم و براي همين با علاقه مضاعف خوندم با آنكه بنده اهل فن تو زمينه شعر و ادبيات نيستم اما باز گيرايي شعراتون چون بالا بود من بيسواد را نيز جذب كرد. تبريك ميگم به خاطر اين هنر ارزشمندتون.

    اميدوارم موفق و مويد باشيد من شخصا از اينكه همشهريانم رو تو زمينه هاي گوناگون موفق مي بينم احساس غرور و سربلندي مي كنم. شما هم قويا يكي از همين مفاخر شهرمون هستيد.

    امروزه ديگه شيرترسناك و قوي و آهويي ضعيف نداريم. شير شير است و آهو آهو اما نه شير اونقد قوي است كه آهوبگيرد و نه آهو اونقد ذليل است كه شير بخوردش. همه دارن مسالمت آميز زندگي مي كنند.

    با اين ديد به اطراف بنگريم نه غرور شير مي گيريم نه ترس آهو!!!

    موفق و مويد و سرزنده باشيد.

    علي نيك فال

    تهران 24 تيرماه 88

    + انس با رويا 

    سلام

    بعضي توو قفسند و احساس اسارت مي كنند

    بعضي خارج از قفسند و احساس اسارات مي كنند

    اين دو فرقي عملا فرقي با هم ندارند

    چون به هر حال احساس آزادي ندارند.

    بعضي هم خارج از قفسند و احساس اسارت نمي كنند

    بعضي هم توو قفسند و احساس اسارت نمي كنند

    اين دو فرقي عملا با هم ندارند

    چون به هر حال احساس آزادي دارند.

    + ؟ 

    سلام.به نظر من قالب قبلي عاشقونه تر وخيلي رمانتيك بود.

    مشكي رنگ عشقه.شعراتم خود عشقن

    سلام جناب فرياد عزيز

    لذت بردم

    قالب نو هم مبارك

    دل باز تر شده.

    + انس با رويا 

    سلام

    لذت بخش ترين ، تو ذهن من مي دونين چيه ؟

    يك شعر سپيد ، يك لحظه به وسعت آگاهي و نگاه و سكوت.